mobinmobin، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه سن داره

مبین همه هستی ما

سفر به تبریز

سلاااام گل پسری مامان شکر مامان سه شنبه شب راه افتادیم سمت تبریز و ساعت 9 رسیدیم اونجا شما هم در طول مسیر تو خواب بودی گلممم و اصلا مامانی رو اذیت نکردی و فرداش صبح رفتیم بازار و بعدش ناهار و عصر هم ساعت 7 راه افتادیم به سمت خونه خیییییلی خسته شده بودی و کمی نق نقو شده بودی اما با این حال خیییلی پسر گل و اقایی شده بودی تو سفر مامانی خیییییلی دوست داره عسلمممممم
15 اسفند 1392

هشتمین مروارید پسرم

پسرگلم این روزها کمی حال و حوصله نداری اخه داری دندون نیشت رو در میاری مامان فدات بشه که اذیت میشی الان 3 روزه که همش تب میکنی و بی حوصله ایی ایسالا این دندونت هم در میاد و راحت میشی فدای اون قیافه خستت بشمممم
12 اسفند 1392