شیرخوارگان حسینی
پسرم دخمل شده
شیطنت های پسملی
بدون عنوان
بدون عنوان
خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان اما بقدر فهم تو کوچک میشود و بقدر نیاز تو فرود می آید و بقدر آرزوی تو گسترده میشود و بقدر ایمان تو کارگشا میشود و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود و به قدر دل امیدواران گرم میشود
نویسنده :
samira
10:31
بدون عنوان
بخند حتی اگر لبهایت انحنای خندیدن رابلد نیستند حتی اگر لبخندت ژست خشک وتانخورده ی آدم بزرگ ها رابهم بزند بخند حتی اگر لبخندت را لای پوشالی ترین دلیل بپیچند حتی اگرلبخندت لای هزارخاطره خاک بخورد بخند حتی اگر اناربه ماه چشمانت به انتظار ریزش باشد حتی اگر سیب سرخ نگاهت دچارکرم های حسرت شده است بخند حتی اگربغض های آجری سقف کوتاه دلت را زیرآوار درد خرد کرده است بخند حتی اگر آخرین بهارت باشد آخرین آرزوهایت بخند حتی اگر سایه دیگر ازخورشید پیروی نکند آسمان بوی دودبگیرد عشق کپک بزند شعربوی نا بدهد ...
نویسنده :
samira
10:30
بدون عنوان
نی نای نای بشکون میزنی دس دسی میکنی با عموپورنگ بومبالا بومبا میکنی ...
نویسنده :
samira
10:29
بدون عنوان
پسر خوشگل مامان واسه خودت کلی اقا شدی و شلووووغ تازگیا هم چند قدم راه میری و می افتی کلمه هایی هم که بلدی بگی اینا هستن چ آخ=چراغ بابا ماما تاب تاب در در تیک تاک=ساعت دای دای=دایی جیزززز اوففف
نویسنده :
samira
10:28